شاپرک
|
روز قسمت بود، خدا هستی را قسمت می کرد. خدا گفت: چیزی از من بخواهید؛ هر چه که باشد شما را خواهم داد. سهم تان را از هستی طلب کنید زیرا که خداوند بسیار بخشنده است.
و هر که آمد چیزی خواست یکی بالی برای پریدن و دیگری پایی برای دویدن یکی جثه ای بزرگ خواست و آن یکی چشمانی تیز یکی دریا را انتخاب کرد و یکی آسمان را
در این میان کرمی کوچک جلو آمد و به خدا گفت: خدایا من چیز زیادی از این هستی نمی خواهم! نه چشمانی تیز و نه جثه ای بزرگ، نه بالی و نه پایی، نه آسمان و نه دریا، تنها کمی از خودت، تنها کمی از خودت را به من بده و خدا کمی نور به او داد . نام او کرم شب تاب شد .
خدا گفت: آن نوری که با خود دارد بزرگ است. حتی اگر به قدر ذره ای باشد. تو حالا همان خورشیدی که گاهی زیر برگی کوچک پنهان می شوی .
و رو به دیگران گفت: کاش می دانستید که این کرم کوچک، بهترین را خواست؛ زیرا از خدا جز خدا نباید خواست .
هزاران سال است که او می تابد روی دامن هستی می تابد وقتی ستاره ای نیست چراغ کرم شب تاب روشن است و کسی نمی داند که این همان چراغی است که روزی خدا آن را به کرمی کوچک بخشیده است.
کاش یادمان نرود اگر نوبت ما رسید از او جز او نخواهیم و نجوییم و نگیریم
[ دوشنبه 90/10/19 ] [ 12:44 عصر ] [ فلق ]
[ نظرات () ]
روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که پیش فرشته هاست و بهکارهای آنها نگاه می کند. هنگام ورود، دسته بزرگیاز فرشتگان رادیدکه سخت مشغول کارند و تند تند نامه هاییرا که توسط پیک ها از زمین می رسند، باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند. مرداز فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد، گفت: اینجا بخش دریافت است و مادعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویلمی گیریم.مرد کمیجلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگـــان را دید کهکاغذهـایی را داخل پاکت می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.مرد پرسید: شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت: اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم. مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است. با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند: خدایا شکر
[ شنبه 90/10/17 ] [ 2:4 عصر ] [ فلق ]
[ نظرات () ]
باران
از پله های ابر
پایین می اید
بی ذوقی نکن چتر سیاه
[ چهارشنبه 90/10/14 ] [ 5:13 عصر ] [ فلق ]
[ نظرات () ]
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : PIcHaK.NeT ] |